سلام دوست من، نرگس شعبانی هستم، یه رهجور نور..🙋‍♀️
اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی، صدای منفی توی سرمون هستن که مدام در حال ترسوندن ماست..
ترس از مرگ: فلان جا نرو چون ممکنه تصادف کنی و بمیری، سوار هواپیما نشو چون ممکنه سقوط کنه و بمیری..
ترس از بیمار شدن: نکنه یه موقع فلان مریضی رو بگیری، فلان چیزارو نخور چون ممکنه مریض بشی..
ترس از شکست خوردن: نکنه این کار رو شروع کنی و شکست بخوری..
ترس از دست دادن عزیزان مون: اگه یه موقع پدر و مادرت بمیرن چی، اگه یه موقع همسرت یا بچه هات فوت کنن چی..
ترس از تنها شدن: ببین چقدر تنهایی، هیچ دوستی ام نداری، ازدواجم که نکردی..
ترس از حرف مردم و قضاوت مردم: فلان کارو نکن مردم چی میگن، حالا که اینطور شده مردم چی میگن..

اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی صدای منفی توی سر ماست که مدام در حال فکر کردن به مشکلات و نگران بودنه..
اصلا عاشق مشکلاته و اگه یه روز مشکلی ام پیدا نکنه، خودش یه مشکل میسازه تا مدام نگرانش باشه..
حالا چکار کنم؟
حالا چی میشه؟
اگه اینجوری بشه چی؟
اگه اونجوری نشه چی؟؟

شاید بگی خوب خانم شعبانی آدم باید به مشکلاتش فکر کنه دیگه، تا یه راه حلی براش پیدا کنه؟؟!!
اما اصلا مشکلات ما با فکر کردن با این ذهن انسانی مون حل نمیشن..
ما باید این ذهن رو از این افکار منفی نگران کننده و ناامید کننده خالی کنیم، تا بتونیم راه حل ها و راهنمایی های خداوند رو دریافت کنیم..
نه اینکه با این نگرانی ها و ترسها بریم یه کاری انجام بدیم که بدتر هم بشه..

اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی صدای منفی توی سرمون هستن که مدام در حال توجه به زشتی ها و عیب های ما و دیگران و دنیاست..
عاشق توجه به هر چیزی که منفی باشه..
ببین بچه ات اصلا به حرفت گوش نمیده، ببین فلان درسش چقدر ضعیفه، ببین چقدر سر به هواست، ببین اصلا نمیتونه یه کار رو درست انجام بده..
ببین همسرت اصلا بهت توجهی نمیکنه، ببین همه اش نگاهش به زنهای دیگه است، ببین برای تو وقتی نمیگذاره..

شاید بگی خوب خانم شعبانی درست میگه، بچه مون درس نمیخونه، سر به هواست و..
خانم شعبانی اینا واقعیته دیگه، نمیشه که از اینا فرار کرد یا نبینیم شون..
منم میگم: دوست عزیز حالا اگه مدام گله کنی و سرزنش کنی و به در و دیوار فحش بدی، بچه ات درست میشه؟؟!!
ما داریم در مورد همین تفاوت «من ذهنی بودن» و «من خدایی» بودن صحبت میکنیم..
اینکه قدرت ما به عنوان یه خالق، در توجه ماست، در کلام ماست..
و ما داریم الان چکار میکنیم؟؟

اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی صدای منفی توی سرمون هستن که مدام ما رو به گذشته می بره و با به یادآوری خاطرات تلخ گذشته، باعث میشه ما بارها و بارها رنج بکشیم..
ببین چه گذشته ای داشته ای، چقدر سختی کشیدی، حالا هم که داری تو این زندگی سختی می کشی، چقدر تو بدبختی..

اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی صدای منفی توی سرمون هستن که مدام در حال قضاوت کردنه..
قضاوت کردن در مورد همه چی، در مورد کارهای بقیه و زندگی بقیه، در مورد زندگی خودت..
ببین فلانی چه کار کرد، واقعا که یه ذره عقل نداره، ببین با بچه هاش چطوری برخورد میکنه، ببین چی پوشیده خجالت نمیکشه با این سن و سالش..
اَه باز فلانی اومد، اصلا ازش خوشم نمیاد، چه بد موقع ام میاد..
چرا تو همچین خونواده ای به دنیا اومدم، چرا پدر و مادرم این شکلی ان، چرا..
اینجا رو دوست ندارم..

اگه می پرسی: افکار منفی چی هستن؟
بهت میگم: افکار منفی یه برنامه ریزیه توی ذهن مشترک انسانی یا همون ضمیرناخودآگاه که تو همه ی ذهن انسانی مشترکه..
یعنی تو همون ترسهایی رو داری که من دارم، من همون ترسهایی رو دارم که تو داری و بقیه دارن..
یعنی تو همون نگرانی هایی رو داری که من دارم، من همون نگرانی هایی رو دارم که تو داری و بقیه دارن..
یعنی تو همون

مثل یه نوار ضبط شده است که تو سر همه ی ما در حال پخشه..
و ساختار این ذهن انسانی ماست و ما اینجا هستیم برای خنثی کردنش..
خنثی کردن الگوی خشم و عصبانیت..
خنثی کردن الگوی کینه و نفرت..

اینا همه خصوصیات و رویکردهای افکار منفی که اگه ما ناآگاه باشیم، خودمون رو با این افکار یکی می بینیم و این موقع است که میگیم دارای من ذهنی و ایگو شدیم..
در واقع برده ی ذهن میشیم، چون ناآگاهیم..

ما اینجا کنار هم هستیم تا با شناخت این رویکردها آگاه بشیم و از بردگی ذهن رها بشیم و زندگی سرشار از عشق و آرامش و خوشبختی داشته باشیم..
وقتی ناآگاهیم و توی ذهن هستیم، ما خود درد و رنج هستیم، ما خودمون ناخودآگاه به دنبال مشکلات و گرفتاری ها هستیم، به قولی ما خودمون تن مون میخاره، دوست داریم بحث کنیم و دعوا کنیم و گریه کنیم و احساس قربانی بودن کنیم..
اول باید آگاه بشیم و بعد بتونیم این ذهن مون رو دوباره تربیتش کنیم و دوباره با برنامه های درست برنامه ریزی اش کنیم..

این صدای منفی توی سرتون، همون صداییه که میگه برو بزن تو گوشش، همون صداییه که میگه دیدی تو رو دیگه دوست نداره، دیدی داره به زنای دیگه نگاه میکنه، دیدی دیر اومد معلوم نیست کجایه، دیدی بلد نیستی این کارو انجام بدی، دیدی چقدر بقیه از تو بهتر بلدن، دیدی مامانت دوست نداره، دیدی زندگی ات به کجا رسید؟؟

پس افکار منفی، صدای منفی توی سر شماست، که وقتی میان شما احساس تون بد میشه..
و همین احساس بد درون شماست که اذیت تون میکنه..
مثلا وقتی افکار ترس آلود میاد توی سرتون، این احساس ترس و وحشته که شما رو اذیت میکنه و شما میخواین از این احساس رها بشین..
و برای رها شدن از این احساس باید این افکارتون رو تغییر بدین..

تا زمانی که این افکار تو سر شما هستن، شما این احساسات رو خواهید داشت..
این افکار منفی برای این هستن که شما برین به دنبال آگاهی و کشف حقیقت..
این ترس از مرگ برای اینه که پاشی بری ببینی کی هستی..
این ترس از اتفاقات بد برای اینه که پاشی بری ببینی که خودت یه خالقی، خالق زندگی خودت و این اتفاقات رو می تونی کنترل کنی..

این افکار منفی با آگاهی خنثی میشن و دیگه نمیان..
برای همین عارفان و روشن بینا تو این زمینه مشکلی ندارن..
اونا همیشه آرومن و این مشکلات روحی و روانی رو هم ندارن..
چرا؟؟
چون آگاه شدن..
از حقیقت خودشون و حقیقت این جهان..

هر چقدر که آگاه تر بشین، افکار منفی کمتری خواهید داشت، هر چقدر که ایمان داشته باشین ترسها و نگرانی هاتون کمتر خواهد بود..