در مسیر بیداری..
«رهایی از منِ ذهنی و شناخت منِ خدایی»

خانه  | تلگرام  | بخش سؤالات  |  ورود | عضویت

افکار منفی چقدر واقعی هستن؟

سلام دوست من، نرگس شعبانی هستم، یه رهجوی نور..🙋‍♀️
اگه می پرسی: افکار منفی چقدر واقعی هستن؟
بهت میگم: هیچی!! 😂
اتفاقا افکار منفی دقیقا صد در صد برخلاف حقیقت هستن..
اصلا افکار منفی برای این هستن که تو بری به دنبال حقیقت وجود خودت و حقیقت این جهان، که دقیقا برخلاف همه ی چیزهایی هست که بهت گفته شده..

پس دلیل این افکار منفی اینه که تو بری تا متوجه حقیقت بشی، که اگه بری🫤
اگه فضای مجازی و اینستاگرام و فضولی تو زندگی های بقیه و حرف و حرف کشی و خاطرات تلخ گذشته و رنج ها و ترسها و نگرانی و.. بگذارن که تو وقت کنی و بری به دنبال کشف حقیقت و هدف اصلی ات از بودن در دنیا..

بگذریم..

بزار یه مثال بزنم:
مثلا در مورد ترس از مرگ، که یکی از بزرگترین ترس های انسان هاست، این افکار منفی مدام میان و تو رو می ترسونن که اگه بمیری چی؟ اگه یکی از اعضای خانواده ات بمیره چی؟؟
اصلا می دونی چرا بهت این حرفها رو میزنه؟؟
بزار بهت بگم: تو اگه بدونی چرا، ازش تشکر می کنی..
ما باید از من ذهنی و افکار منفی تشکر کنیم..
چون وظیفه اش آگاه کردن ما از حقیقت وجودی خودمونه..

اگه ما افکار منفی نداشتیم، هیچوقت نمی رفتیم به دنبال رها شدن از این افکار منفی، به دنبال کشف حقیقت خودمون، به دنبال آرامش و همین طور فقط جلوی تلویزیون می نشستیم و برای سالها فیلم نگاه می کردیم و یا.. و بعد هم یه روزی می مردیم و همین..

اما این افکار منفی میان و یه جورایی ما رو سیخ میزنن و میگن بدو بدو، زمانت داره میره، فرصت هات رو داری از دست میدی، داری چیکار میکنی..
داره وقت رفتن میرسه، اما تو چیزی از حقیقت خودت کشف نکردی، اینکه این جسم نیستی، اینکه بخشی از روح خداوندی، اینکه چه قدرتهایی داری..

وقتی این افکار منفی میگن ممکنه بمیری، ممکنه بمیری..
یعنی میخواد بهت بگه برو درک کن که حقیقت وجود تو نامیراست، ابدیه، که تو این جسم نیستی که بخوای بترسی..
می فهمی..

اصلا ماموریت افکار منفی و من ذهنی همین آگاه شدن ماست و زمانی که کارشون رو انجام بدن میرن..
یعنی من قبلا خیلی ترس از مرگ داشتم، جوری که یهو سرم رو می گرفتم و می گفتم ساکت باش..
چون جوابی براش نداشتم..
اما الان اصلا این افکار نمیان..
چون شاید تا اندازه ای روش کار کردم یا دارم کار میکنم..
یعنی در مسیر کشف حقیقت وجودی خودم دارم میرم..

پس باید ازش ممنون باشم که اون زمان ها میومد و باعث شد من وسط فیلم نگاه کردنم، پاشم برم ببینم برای رهایی از این ترس از مرگ باید چکار کنم؟؟
برای رهایی از این افکار منفی باید چکار کنم؟؟
دیگه فیلم دیدن بهم حس خوبی نمیداد..
دیگه وقتم رو تو فضای مجازی تلف کردن بهم حال نمیداد..
من تشنه بودم، تشنه ی رهایی، رهایی از این افکار منفی، از این ترسها..
بقیه تعجب می کردن که چرا من توی فضای مجازی نیستم، چرا نمیام پا به پای اونا فیلم ببینم..
چون درد این افکار منفی برای من بیشتر بود..
و این درخواست من برای رها شدن ازشون بیشتر بود..

مثل اینکه ما تو یه مهد کودکی هستیم و بقیه با دادن اسباب بازی بهشون ساکت میشدن، اما من فقط مامانم رو میخواستم..
دیگه اسباب بازی ها بهم آرامش نمیدادن، من آرامش آغوش گرم مادرم (خداوند) رو میخواستم.. 😔
اون آرامش واقعیه..
آرامش واقعی رها شدن از افکار منفی و من ذهنیه..

معلومه ما از این افکار منفی آزاردهنده خوشمون نمیاد، چون خواب شبانه مون رو بهم میزنن، چون نمیذارن به سرگرمی هامون برسیم..
ولی واقعیتش اینه که باید باشه، تا ما رو زور کنه که به دنبال کشف خودمون باشیم، به دنبال بیداری باشیم..

من هر وقت افکار منفی میان، ازشون تشکر می کنم و می بینم که چه چیزی رو باید روی خودم کار کنم..
باید روی چه نقطه ای از وجودم بیشتر کار کنم، روی ایمانم، روی رها کردنم، روی عشق، روی..

پس ترس از مرگ، معنی اش این نیست که باید بترسی، معنی اش این نیست که واقعا مرگی وجود داره، معنی اش این نیست که تو دیگه از این دنیا میری، معنی اش این نیست که تو دیگه از بین میری!!!
معنی اش دقیقا برعکسه، میخواد بگه تو نامیرایی، تو ابدی هستی، تو جاودانه هستی و مرگی وجود نداره..

پس اگه می پرسی: افکار منفی چقدر واقعی هستن؟
بهت میگم: هیچی!!!
و یک مثال دیگه برات میزنم..
مثلا وقتی ترس از بیماری میاد سراغت (توجه می کنی دارم برات مثال سختا رو میزنم 😎😄) و مدام تو رو می ترسونه که:
اگه اینو بخوری، ممکنه فلان بیماری رو بگیری..
نکنه فلان بیماری رو ارث بگیری، چون مادرت داشته..
نکنه توام مریض بشی، چون فلانی عطسه زد و..

وقتی این افکار ترس از بیماری میان، معنی اش این نیست که واقعا تو این بیماری رو می گیری، واقعا فلان بیماری رو ممکنه از مامانت به ارث بگیری..
معنی اش دقیقا برعکسه، یعنی تو ذاتت سلامتیه و هیچ وقت بیمار نمیشی، چون ذاتت خداوند و خداوند هیچ وقت مریض نمیشه، یعنی تو این پتانسیل رو داری که هیچوقت مریض نشی، یعنی برو قدرت درونت و ذات حقیقی خودت رو کشف کن..

می بینید..
می بینید چقدر از این حقایق دوریم که حتی باورشون هم نمی تونیم بکنیم..
بله و این افکار منفی کارشون اینه که ما رو به دنبال این حقایق بفرستن..

هر موقع این افکار کارشون رو انجام بدن، دیگه نمیان..
منم قبلا تا تو تلویزیون حرف از مریضی میشد، تمام وجودم می لرزید که نکنه منم بگیرم..
تا کسی میگفت فلان بیماری رو گرفته، می ترسیدم که نکنه منم بگیرم..
مامان منم دیابت داشت و می گفتن ارثیه و مدام به ما می گفت مواظب باشین و ما هم می ترسیدیم..
اما الان این ترسها نیست..

هر چقدر تو خودت رو بشناسی و قدرتهای خودت رو کشف کنی، این ترسها هم از بین میرن و تو آزاد میشی..

پس اگه می پرسی: افکار منفی چقدر واقعی هستن؟
بهت میگم: هیچی!!!
و دوباره یک مثال دیگه برات میزنم (از اون مثال سختا 😂، چرا میگم سخت، چون با حقیقتی که قبولش کردی و باعث این همه ترس تو زندگی ات شده، خیلی فاصله داره)

مثلا وقتی یه مسئله ای برات پیش میاد، که راه حلی براش نداری، مثلا یه مشکل جسمی ای برات پیش اومده و حتی دکترها هم بهت گفتن راهی نداره و باید تا آخر عمرت قرص بخوری و..
همین موضوع باعث ناامیدی ات میشن و افکار ناامید کننده میان سراغت، که تو دیگه هیچ وقت خوب نمیشی، تو دیگه راهی نداری، باید تا آخر عمرت با این مشکل باشی و..

خوب، حالا این افکار ناامید کننده، معنی اش این نیست که دیگه هیچ راهی در حقیقت نیست، معنی اش این نیست که تو دیگه هیچ راهی نداری، معنی اش این نیست که تو باید تا آخر عمرت با این مشکل بمونی..
معنی اش دقیقا برعکسه، یعنی همین لحظه تمام راه حل ها هستن و تو باید ایمانت رو حفظ کنی..
معنی اش اینه که تمام نیروهای کائنات به فرمان تو هستن تا راه حلت رو بهت بدن، اما آیا تو ایمان داری، یا داری گریه میکنی..

این موضوع دقیقا برای خودم پیش اومده، قصه براتون تعریف نمی کنم..
مدام این صدای منفی ناامید کننده بهم میگفت تو هیچوقت خوب نمیشی، دیگه هیچ راه حلی برای مشکل تو نیست و..
و من حالم بد میشد و گریه می کردم..
البته بعضی مواقع هم سعی می کردم حالم رو خوب نگه دارم..
اما چرا زور این افکار منفی ناامید کننده بیشتر بود؟
چون من ضعیف بودم..
چون من قدرت های خودم رو نشناخته بودم و اتفاقا این مشکل میخواست همین موضوع رو بهم یاد بده، که برم به دنبال اینکه چطور می تونم همیشه سالم و سلامت باشم و بدستش بیارم و مشکلات جسمی ام رو حل کنم و دیگه هم نترسم..
می بینید..
وقتی افکار منفی کارشون رو میکنن دیگه نمیان..
الان هر کسی هم حرف از بیماری و.. بزنه، من نمی لرزم به خودم..

پس اگه می پرسی: افکار منفی چقدر واقعی هستن؟
بهت میگم: هیچی..
فقط اونا میان تا ما بریم به دنبال کشف واقعیت درست و حقیقت..

کانال تلگرام «خانواده رهجویان نور» برای تعامل بیشتر و اطلاع از جدیدترین آگاهی های منتشر شده..