در مسیر بیداری..
«رهایی از منِ ذهنی و شناخت منِ خدایی»

خانه  | تلگرام  | بخش سؤالات  |  ورود | عضویت

همسرم رو دوست ندارم؟

چند تا از سؤالات دوستان در این زمینه:

  • احساس میکنم دیگه هیچ حسی به همسرم ندارم، گاهی اوقات حتی ازش متنفر هم میشم؟
  • عذاب وجدان گرفتم توی رابطه ام، چون از همسرم دیگه خوشم نمیاد، نه از کارهاش، نه از حرف زدنش، دلم براش میسوزه خودش نمیدونه؟!

بیایم ببینیم دلیل دوست نداشتن همسر مون چیه؟
چی میشه که به جایی تو روابط مون و در زندگی مون می رسیم که حس می کنیم دیگه همسرمون رو دوست نداریم؟ دیگه شوهرمون رو دوست نداریم؟

از اونجایی که پیام اصلی این سایت، که باید مدام هم تکرار بشه تا آویزه گوش مون بشه اینه که:
برای اینکه به خوشبختی در دنیا و آخرت برسیم باید از وجود دو من در وجودمون باخبر باشیم، من ذهنی و من خدایی مون..
باید بشناسیم هر کدوم از این قسمت ها و جنبه ها چه رویکردها و مشخصاتی دارن، تا بدونیم الان داریم با من ذهنی و ایگو زندگی میکنیم یا با من خدایی مون..
اگه با من ذهنی مون باشه، قطعا خرابکاری خواهیم کرد و نتیجه ی کارمون هم شکست و پشیمانیه..
اما اگه با من خدایی مون قدم برداریم به سعادت در دنیا و آخرت خواهیم رسید..

حالا بیایم این سوال رو بررسی کنیم: دلیل دوست نداشتن همسر مون چیه؟

یکی از مهمترین دلیل های دوست نداشتن همسر مون این رویکرد من ذهنی و ایگوست که میگه:

من ذهنی میگه:
من تو رو به شرطی دوست خواهم داشت که فلان رفتارهایی که من دوست دارم رو انجام بدی، که فلان کارهایی که من دوست دارم رو انجام بدی، که فلان حرفهایی که من دوست دارم رو انجام بدی، وگرنه من دوستت نخواهم داشت..
می بینید، عشق من ذهنی و ایگو، یک عشق شرطیه..
برای اینکه کسی رو دوست داشته باشه، به دنبال دلیل می گرده..

ما حتی خودمون رو هم شرطی دوست داریم، یعنی میگیم من به شرطی از خودم خوشم میاد و خودم رو دوست دارم که یه زیبایی خاصی داشته باشیم، که یه موفقیت خاصی به دست آورده باشم یا..

اما عشق من خدایی مون، یه عشق بدون قید و شرطه..
من تو رو دوست دارم به همین شکل که هستی و نمیخوام تو رو تغییر بدم..

ولی اگه این کار رو ادامه بدیم، این دوست داشتن و عشق بدون قید و شرطه رو، میدونید چه اتفاقی میفته، یه جادو اتفاق میفته..

اونا خودشون بعد از یه مدتی تغییر میکنن..
چون فقط عشقه که میتونه تغییر ایجاد کنه..
ما در عشق و آزادی میتونیم تغییر کنیم، نه با فشارهای من ذهنی، نه با کنترل های من ذهنی، نه با سرزنش های من ذهنی، نه با خشم و عصبانیت های من ذهنی..

دوستان، ایگو ما رو گول میزنه، ایگو میگه تا غر نزنی، تا گله و شکایت نکنی، تا سرزنش نکنی هیچی عوض نمیشه..
دروغ میگه مثل چی..
همه مون، همه تون، این راهها رو رفتیم و رفتید، نتیجه نمیده..

هر چقدر میخوای غر بزن، هیچی درست نمیشه که هیچ، بدتر هم میشه..
هر چقدر میخوای گله و شکایت کن و دعوا کن، هیچی درست نمیشه که هیچ، بدتر هم میشه..
اینا راهش نیست..

باید بدونیم که ما خالقیم و این خلق با توجه و تمرکز ما، با نوع افکار و باورهای ما، با تجسم ما، با کلام ما صورت می گیره..
اصلا ما اینجا هستیم تا همین ها رو تمرین کنیم، هدف از خلقت ما همین چالش خالق بودن ماست..

نکته ی مهم اینه که:
اگه ما عشق باشیم و نه من ذهنی و این ادامه داشته باشه، اونا تغییر میکنن..
کاری که خداوند داره انجام میده همین کاره..

خداوند نه ما رو سرزنش میکنه، نه ما رو قضاوت میکنه، فقط در یک عشق بدون قید و شرط به ما اجازه داده خودمون انتخاب کنیم و خودمون بیدار بشیم..
نه ما رو زور میکنه، نه ما رو تنبیه میکنه..
فقط به ما عشق میده، فقط به ما قدرت انتخاب داده، فقط به ما قدرت تغییر زندگی مون رو داده که هر زمان هم خواستیم بتونیم این تغییر رو ایجاد کنیم..

خداوند همه چی رو بهمون عطا کرده و گوی و میدان رو داده دست خودمون..
اگه ما یه چیزی دیگه فکر کرده بودیم، برای اینکه بهمون اشتباه گفته بودن، برای اینکه ناآگاه بودیم..

عشق خداوند به ما یه عشق بدون قید و شرطه..
خداوند برای دوست داشتن ما شرط نمیگذاره، که اگه فلان رفتارها و فلان کارها رو انجام ندیم، دیگه ما رو دوست نخواهد داشت!!
نه..
خداوند در هر حالتی و همیشه ما رو دوست داره..
شاید تعجب کنید..
طبیعیه..
این به خاطر آموزش های غلطیه که از خداوند تو ذهن ما به تصویر کشیدن..
یه خدای خشمگین، سخت گیر..

ما اگه با چشم های من ذهنی و ایگو ببینیم، همه اش زشتی و عیب و ایراد می بینیم..
اما اگه با چشم های من خدایی مون ببینیم، همه اش عشق و دلسوزی می بینیم..

 

دلیل دیگه ای که باعث دوست نداشتن همسر مون میشه، این رویکرد من ذهنی و ایگوست که:

همیشه سعی میکنه تمام توجه و تمرکز ما رو به سمت عیب و ایرادهای همسرمون و بقیه و جهان مون و زندگی مون ببره..
این یکی از بزرگترین رویکردهای خطرناک ایگوست..
چون میدونه قدرت توجه و تمرکز ماست که باعث خلق در زندگی مون میشه..
برای همین تمام تلاشش رو میکنه تا مدام ما فقط زشتی ها و عیب و ایرادها رو در دنیای بیرون مون ببینیم..
و همینم باعث میشه از همین ناخواسته ها و زشتی و.. رو در زندگی مون ببینیم..

دوستان یادمون باشه چرا اینجا هستیم؟
یادتون باشه که اینجا هستیم با یک چالشی به نام من ذهنی و ایگو..
یادمون باشه که برای اینکه بتونیم خودمون رو از چنگالش رها کنیم، باید رویکردها و خصوصیات و حربه هاش رو بشناسیم..
باید دشمن مون رو بشناسیم تا بتونیم شکستش بدیم..
و یکی از بزرگترین حربه هاش همین موضوعه..
که میگه ببین فلان جا رو، ببین اینجای زندگی ات رو، ببین که چقدر زشته..

از صبح که پا میشیم، این من ذهنی و ایگو شروع میکنه تمام مشکلات و تمام زشتی های زندگی مون، تمام عیب و ایرادهای همسرمون و فرزندمون و خانواده مون رو پیش چشمای ما بیاره، تا تمرکز ما رو بهم بزنه..
اما الان میدونیم اینا همه چالش ماست و ما باید برعکس تمام توجه مون و تمرکزمون رو بگذاریم روی قسمتهایی در همسرمون و فرزندمون و بقیه که دوست شون داریم..
و همین کار رو اگه بتونیم ادامه بدیم باعث تغییر اونها میشه..

دوستان توجه ما خلق میکنه..
اگه ما من ذهنی و ایگو باشیم، مدام زشتی ها و عیب و ایرادها رو می بینیم و همین باعث میشه همین رفتارها رو تو زندگی مون دائمی کنیم..
اما زمانی که با من خدایی مون داریم به جهان و به بقیه نگاه می کنیم، با عشق می بینیم، دوست شون داریم، همون جور که هستن، بدون اینکه بخوایم تغییرشون بدیم، بدون اینکه بخوایم مدام کنترل شون کنیم، بدون اینکه بخوایم مدام سرزنش شون کنیم..
و این عشق باعث میشه از همین عشق بیشتر دریافت کنیم..

حالا از اینجا می رسیم به رویکرد بعدی ایگو که: گیرنده بودنه..
یعنی مدام در حال کندن از بقیه است، مدام چشمش به بقیه است که چه نفعی براش دارن، چی بهش میرسه..
یعنی الان که میگیم اول باید ما عشق بدیم تا عشق رو دریافت کنیم، ایگو ناراحت میشه..
میگه اِاِاِاِاِاِاِاِ چرا من؟؟ اول اون؟؟
چون گیرنده است..
اما خداوند بخشنده است..
ما اگه من خدایی باشیم، میدونیم که ما خالقیم، ما باید اول انرژی عشق رو بفرستیم تا عشق دریافت کنیم، نه اینکه بشینیم تا اول یکی یه عشقی بده، بعد ما برگردونیمش..
نه، قوانین جهان که به این شکل کار نمیکنن..
قانون میگه اول تو باید این انرژی باشی تا همین انرژی به سمتت بیاد..
پس نباید منتظر باشیم تا اول بقیه بهمون عشق بدن بعد ما، نباید گیرنده باشیم، باید اول بخشنده باشیم تا دریافت کنیم..

 

دلیل بعدی دوست نداشتن همسر مون، این رویکرد دیگه ی من ذهنی و ایگوست که: مدام به دنبال دشمن تراشی و جدایی انداختنه..
یعنی کاری میکنه که ثابت کنه بهت که بقیه دشمن تو هستن و قصد بدی بهت دارن..
در صورتی که خودش دشمن همه ی ماست..
یعنی همه ما در کنار هم در مقابل یک چالش، در مقابل یک دشمن قرار داریم..
اما این ایگو در تک تک ما کاری کرده که خودش رو قایم کرده و ما رو با هم دشمن میکنه و بعد خودش یه کنار وایمیسته و به ما میخنده..

 

دوستان، ایگو دشمن سرسخت روابط ماست، یعنی مدام سعی میکنه توی روابطمون برامون دشمنی و چالش ایجاد کنه تا بین ما رو بهم بزنه..
اصلا ایجاد تنش بین روابط ما، خوراک ایگوست..
مدام میگه الان اون این کار رو کرد، الان معلوم نیست داره این فکر رو میکنه در مورد من، الان منظورش از این کارش این بوده و..
کاری میکنه که ما با طرف مون سرسنگین میشیم، حرف نمیزنیم و مدام این فکرهای من ذهنی تو سر ما می چرخه..
تا اینکه یهو منفجر میشیم و هر چی تو دهن مون هست رو بهش میزنیم و اونم که بودا نیست، من ذهنی داره، اونم شروع میکنه و جنگ و دعوا شروع میشه..

همین باعث دلخوری میشه و تلنبار شدن این حرفها روی هم باعث کینه و دشمنی میشه..
و ما این ها رو از چشم طرف مقابل مون می بینیم، نه از چشم این دشمن در درون خودمون و در درون طرف مقابل مون..

ممکنه یکی از دلایل دوست نداشتن همسر مون همین حرفهایی که قبلا بهمون زده باشه، که یادمون نمیره چی بهمون گفته و چه کاری کرده..
اینم یکی دیگه از حربه های من ذهنیه، که مدام با به یادآوری خاطرات تلخ گذشته، با یادآوری حرفهای نامربوطی که قبلا بهمون زده، حال ما رو بد میکنه تا از طرف مقابل مون تنفر پیدا کنیم..
به این شکل عمل میکنه..

 

شاید بگی خوب خانوم شعبانی واقعا حرفهای بدی زده، واقعا کارهای بدی کرده، یعنی میگی اونارو ندیده بگیرم؟!!
ببین دوست عزیز، من نمیخوام در مورد بخشش حرف بزنم، چون به نظر من و البته طبق قوانین کائنات، من خودم باعث میشم که اطرافیانم با من چه رفتاری داشته باشن..
امکان نداره تو زندگی ما اتفاقی بیفته که با انرژی ما همخوانی نداشته باشه..
ما توی شهر هرت زندگی نمیکنیم که هر اتفاقی اتفاقی بیفته و هر کسی هر رفتاری دلش خواست با ما داشته باشه..
هر چند که من ذهنی و ایگو اینو میگه..
من ذهنی و ایگو معتقد به شانسی بودن و اتفاقی بودنه، اما این جهان با این نظمش، قوانین خودش رو داره..
اینکه تو هر انرژی ای رو بدی، اتفاقات مشابه با همون انرژی رو به سمت خودت می کشونی..
این معنی کارماست..
کارما یعنی برگشت انرژی هایی که فرستادی به سمت خودت..

 

پس با توجه به این قانون عادل، من حقم بوده یه جورایی که اون آدم با من این رفتار رو داشته..
اینجا سخت ترین قسمت قضیه است، که من ذهنی هیچ جوره زیر بار نمیره..
ولی به این قسمتش هم فکر کنید، که زمانی که شما بگید من خودم خالق زندگی خودم هستم و مسئولیت زندگی تون رو به عهده بگیرین، قدرت دست شما میفته..
شما قدرت تغییر زندگی تون رو خواهید داشت..
اگه من باعث شدم این آدم با من این رفتارهای زشت رو داشته باشه، پس اگه خود من هم تغییر کنم، این آدم تغییر میکنه..
پس بنابراین نیازی نیست که بخوام اون آدم رو با کلی حرف زدن یا سرزنش کردن یا غر زدن، بخوام ادبش کنم، بخوام تغییرش بدم، تا دوستش داشته باشم، تا از زندگی ام لذت ببرم..
خوبی قوانین کائنات همینه..
که برای تغییر زندگی تون، برای رسیدن به خواسته هاتون، به تغییر هیچ کسی نیاز ندارین جز خودتون..

 

یادمون باشه که ایراد از آدمهای زندگی مون نیست، ایراد از نشناختن من ذهنیه، نشناختن دشمنیه که تو وجود همه ی ماست و سعی میکنه روابط ما رو بهم بزنه..
و تا زمانی که با این من ذهنی به جهان نگاه کنیم، هیچوقت کسی رو تا همیشه دوست نخواهیم داشتیم..
یه جوری روابط ما رو بهم میزنه..
و تو مدام در چرخه ی عوض کردن آدم های زندگی ات میفتی..
و شایدم اگه طلاق گرفتن و ازدواج مجدد برات سخت باشه، قطعا یک زندگی تلخ رو خواهی گذروند که هر روزش فقط تحمل کردنه..

 

پس اگه بخوایم یه نتیجه گیری ای داشته باشیم، میتونیم بگیم:
دلیل دوست نداشتن همسر مون، همسرمون نیست..
من ذهنی درون منه که کاری میکنه که فقط زشتی ها و بدی ها و ایرادها و خاطرات تلخ و.. یادم بیاد و فقط به اونا فکر کنم و این انرژی منفی رو تولید کنم و از همین رفتارها از طرف مقابلم ببینم..
اما کار ما اینه که در مقابل این من ذهنی و ایگو مقاومت کنیم، پس تمام تلاش مون رو میکنیم تا بتونیم به خوبی های طرف مقابل مون توجه کنیم و ازش تشکر کنیم..
تا اونم شکلش برای ما تغییر کنه..
یعنی یا ما من ذهنی و ایرادها و عیبهای همسرمون رو می بینم که باعث میشه همسرمون هم برامون همون شکلش رو نشون بده..
یا من خدایی یا قسمت خدایی اش و وجود خدایی اش رو می بینیم که این باعث میشه همون قسمتش رو به ما نشون بده..
دوستان این قانون معروف این جهانه که میگه: ناظر جنس منظور رو تعیین میکنه..
یعنی این شما هستین که تعیین می کنید طرف مقابل تون براتون چه شکلی باشه، با شما به چه شکل رفتار کنه..
تو عوض شو تا همسرت هم عوض بشه..
تو عوض شو تا جهان برای تو عوض بشه..

دیدگاهتان را بنویسید