در مسیر بیداری..
«رهایی از منِ ذهنی و شناخت منِ خدایی»

خانه  | تلگرام  | بخش سؤالات  |  ورود | عضویت

چطور از افکار منفی رها بشیم؟

 

امروز میخوایم در مورد گرگی صحبت کنیم که درون همه ی ماست..

البته بهتره بگیم پنهان شده..

صرفا وجود این گرگ نیست که کار رو سخت میکنه، این ندونستن ما از وجود این گرگه که زندگی ما رو خراب میکنه، اصلا نمیدونیم همچین گرگی وجود داره..

این گرگ دشمن ماست اما تو وجود تک تک ما، کاری میکنه که فکر کنیم بقیه دشمن ما هستن..

در واقع همه ی ما یک دشمن داریم، که درون تک تک ما پنهانه..

خود همین دشمن و حریف کاری میکنه که خانواده و دنیا و بیرون مون رو دشمن و مانع بدونیم..

 

همه ی ما شده که کارهایی انجام بدیم، حرف هایی به عزیزترین کس زندگی مون بزنیم که بعدش پشیمون بشیم..

بعدش میگیم باور کن دست خودم نبود، نمیخواستم این حرفها رو بزنم..

پس دست کی بود؟؟

یه جورایی همه مون میدونیم یه قسمتی درون مون هست که نمیخواد ما پیشرفت کنیم، که نمیخواد ما رابطه مون خوب باشه، که نمیخواد ما رژیم بگیریم، که نمیخواد ما آرامش داشته باشیم..

حتی از زمان قدیم هم اینو به تجربه فهمیده بودن..

می گفتن شیطان روحش رو تسخیر کرده، می گفتن طرف جن زده شده یا همچین چیزایی..

یعنی از قدیم به تجربه فهمیدن که یه چیزی این آدمو تحت کنترل خودش گرفته..

این کیه؟؟

این چیه؟؟

 

امروز میخوایم در مورد همین قسمت تاریک درون مون، قسمت گرگ منش درون مون، این ایگو و من ذهنی صحبت کنیم..

این همون چیزیه که تمام عارفان و پیامبران سعی در آگاه کردن ما از وجودش داشتن..

همون شیطانی که در قرآن ازش نام برده شده..

 

الان به خاطر ناآگاهی ما، این ما هستیم که برده ی اون شدیم..

یه روح خداوندی، یه قدرت نامحدود، یک ابدیت، یک عقاااب، الان چون خودشو نمیشناسه، اسیر شده..

این گرگ یا به قولی این من ذهنی و ایگو کاری میکنه که از ترس شکست خوردن و اشتباه کردن هیچ کاری نکنیم..

از ترس اینکه کسی چیزی بهمون بگه و ما بهمون بر بخوره و عصبانی بشیم، روابط مون رو قطع میکنیم..

از ترس اینکه تنها بشیم، تن به هر رابطه ای بدیم..

از نگرانی ها صبح تا شب و شب تا صبح خواب مون نبره..

از رنجش ها و کینه و دشمنی ها، دائم در رنج باشیم..

بماند که تمام این احساسات منفی باعث مشکلات جسمی مون میشن..

 

افکار منفی و احساسات منفی باعث مشکلات روحی در ما میشن و این مشکلات روحی باعث ایجاد مشکلات جسمی میشن..

خشم ها و عصبانیت ها، کینه ها و نفرت ها، افسردگی و.. باعث مشکلات در جسم ما هستن..

که با رها شدن از این افکار و احساسات منفی ما جسم سالم تری خواهیم داشت..

افکار منفی و یکی شدن با من ذهنی، خشم ها، کینه ها، نفرت ها، باعث خراب شدن روابط ما میشن..

و با رها شدن از این رویکردها ما روابط بهتری خواهیم داشت..

به طور کلی این افکار منفی و احساسات منفی باعث پایین قرار گرفتن انرژی و ارتعاشات ما میشن، که مانع جذب خواسته هامون میشن..

و با رها شدن از این افکار منفی، سطح انرژی ما بالاتر میره و همین باعث ورود خواسته هامون به زندگی مون میشه..

 

ولی میخوایم کاری کنیم از اسارت این گرگ، از اسارت این من ذهنی دربیایم، رئیس خودمون بشین..

فرمانده ما باشیم..

آزاد بشیم..

هر کاری دلمون خواست انجام بدیم..

هر جایی دلمون خواست بریم..

آزادی روح از چنگال من ذهنی..

 

برای اینکه بتونیم از این بردگی رها بشیم، باید صفتهای این گرگ رو بشناسیم، باید رویکردهای این من ذهنی و ایگو رو بشناسیم..

باید بدونیم از چه راههایی و از چه حربه هایی استفاده میکنه..

باید بدونیم اون داره از وجود ما هر روز تغذیه میکنه و بزرگ و قوی میشه و یه روزی خود همین گرگ به ما حمله میکنه و ما رو میدره..

این میشه یا یکی رو می کشیم یا خودمون رو میخوایم بکشیم..

این میشه که از خشم و عصبانیت سر و صدا راه میندازیم و با یکی دعوا میکنیم..

(دیدین بعضی ها رو کلا با همه دعوا دارن، چه تو خونه، چه بیرون، چه حتی با خودشون..)

 

میدونید چه رویکردها و چه حربه هایی داره؟

میدونید با چی قدرت میگیره و قوی تر میشه؟؟

میدونید غذای این گرگ، غذای این من ذهنی چیه؟

 

با افکار منفی..

با مدام فکر کردن، که بهش میگیم وسواس فکری..

با مدام به مشکلات فکر کردن، که بهش میگیم نگرانی..

با انواع ترس ها، مثل ترس از مرگ، ترس از اتفاقات نامناسب، ترس از انتقاد شدن، ترس از..

اصلا ترس، یکی از بزرگترین خصوصیاتشه، چون وجود من ذهنی وابسته به این جسمه و موقته و همیشه ترس از نابودی داره و همیشه برای بقاش در حال جنگه..

با دشمنی کردن و کینه و نفرت داشتن..

با خشم ها و عصبانیت ها..

با حسادت ها و..

 

حالا باید چطوری از شر این افکار منفی و این من ذهنی و ایگو رها بشیم؟

با شناخت همین رویکردها..

با شناخت اینکه تو این گرگه نیستی..

این من ذهنی تا زمانی میتونه ما رو برده خودش نگه داره که ما ناآگاه باشیم و خودمون رو با اون یکی بدونیم و به حرفاش گوش بدیم..

اما زمانی که خودمون رو بشناسیم، آگاه باشیم که دو قسمت درون مون وجود داره، یه قسمت تاریک و یه قسمت روح خداوندی..

خودمون رو با اون یکی نمیدونیم و درگیر این افکار منفی و احساسات منفی نمیشیم..

 

هر کدوم از این دو قسمت و در واقع دو جنبه در وجودمون یه خصوصیاتی دارن که دقیقا برخلاف هم هستن..

پیام این سایت، که حاصل مطالعات و تحقیقات و تجربیات این 8 سال اخیر زندگیمه، همینه:

که ما فقط و فقط با آگاهی از خصوصیات و رویکردهای این دو قسمت از وجودمونه که میتونیم هم به هدف اصلی از زندگی مون که بیداریه برسیم و هم زندگی خوبی رو در این دنیا داشته باشیم..

یعنی چی..

یعنی ما نمیتونیم فقط با فهم اینکه ترسها کار من ذهنیه یا اینکه ما یه گرگی داریم درون مون که ما رو می ترسونه، از ترسها رها بشیم..

نه..

ما نیاز به ایمان داریم..

تمرین ایمانه که باعث میشه اصلا ترسها برامون بی معنا بشن..

ما نیاز به این داریم که بدونیم خودمون هستیم که با انرژی ای که می فرستیم و بهمون برمی گرده داریم زندگی مون رو خلق میکنیم..

اگه این موضوع برامون جا بیفته، دیگه ترسها برامون بی معنا میشن..

اینه که میگم شناخت این دو قسمت خیلی مهمه..

 

اینو به تجربه فهمیدم..

برای همین میگم پیام اصلی این سایته..

من میومدم روی خواسته هام کار می کردم، شکرگزاری می کردم، نکات مثبت می نوشتم، تجسم میکردم، مراقبه می کردم، اما این ترسها و این نگرانی ها و این حسادت ها میومدن و بهم ضربه میزدن..

و من نمی دونستم کجای کار ایراد دارم..

نمیدونستم چرا رشد و پیشرفتی ندارم..

چرا منی که میخوام حال خوب همیشگی داشته باشم، نمی تونم..

باز یه چیزی میاد توی مسیرم که باعث میشه چند روزی درگیرش بشم و انرژی ام رو میخوره..

چرا این تجسم ها و شکرگزاری ها و نوشتن نکات مثبت جواب نمیدن!!

 

تا اینکه متوجه قسمتی در درونم شدم که عامل این افکار منفی و ترسها و نگرانی هاست..

انگار یه جور به ریشه ی مشکلاتم رسیدم..

به ریشه ی موانع پیشرفتم رسیدم..

 

و این شد که این سایت رو تاسیس کردم، برای اینکه پیامم رو و درکم رو با جهان به اشتراک بگذارم..

 

خیلی منطقیه دوستان..

یک مکتب رو می بینی فقط روی معنویت کار کرده و روی رها شدن از ذهن و ایگو و یک مکتبی رو می بینی فقط رو جذب خواسته ها و شکرگزاری..

هیچ کدوم از اینا بدون اون یکی کامل نیست..

زمانی میتونی از نگرانی و ترسها رها بشی که از قوانین خلق و از قدرت هامون آگاه بشیم..

زمانی میتونیم از کینه و نفرت و دشمنی و سرزنش رها بشی که بدونی خودت هستی که مسئول اون رفتارها هستی..

درسته دیگران در حق تو انجام دادن، اما تو مسئول اون رفتار هستی..

حالا در قسمت خودش هر کدوم رو توضیح دادیم و فکت خودش رو آوردیم..

 

ببینید دوستان عزیزم..

هر زمان که این افکار منفی و صدای منفی میاد توی سرمون، اگه ما با این صدا یکی میشیم و درگیرش میشیم، دارای من ذهنی و ایگو میشیم..

قرار بوده این افکار منفی و صدای منفی بیان و ما بهشون توجهی نکنیم و برن..

اما زمانی که ما ناآگاهیم، خودمون رو با این صداها و افکار منفی یکی میدونیم، بهشون فکر می کنیم و افکار منفی دیگری هم فرکانس با این افکار منفی رو به سمت خودمون جذب می کنیم و بهشون قدرت میدیم..

و این باعث شکل گیری احساسات منفی و اتفاقات منفی میشه..

که باعث گیر کردن مون در چرخه ای تکرار شدنی میشه..

 

این افکار منفی انرژی هستن، احساسات منفی انرژی هستن و بنا به قانون بقای انرژی، این انرژی ها برای بقا و زنده بودن دوباره برمی گردن..

و ما هم دوباره با ناآگاه بودن، باهاشون درگیر میشیم و با فکر کردن مون بهشون قدرت بیشتری میدیم و به این چرخه باز هم قدرت میدیم..

 

افکار منفی همیشه هستن، تا زمانی که در این جسم هستیم، هستن..

فقط زمانی که ما روی آگاهی مون کار می کنیم، باهاشون درگیر نمیشیم، بهشون قدرت نمیدیم و باعث ضعیف شدن شون میشه..

یعنی زمانی که ما آگاه تر میشیم، هم خیلی کم هستن و هم ضعیف هستن و قدرتی روی ما ندارن و تاثیری روی ما نمیگذارن و احساس منفی شدیدی رو ایجاد نمیکنن..

اصلا فرق بین زمانی که در این جسم هستیم و زمان قبل از ورود مون به این جسم، وجود همین جسم و همین افکار منفی و صدای منفیه..

 

برای رها شدن از این افکار منفی نیازی به جنگیدن با این افکار منفی و ایگو نیست، جنگ با هر چیزی بهش قدرت میده..

این صدای منفی یک هدیه و نعمته..

رویکردهای ایگو کمک میکنه به خود حقیقی مون برسیم..

دلیل وجود این افکار منفی، دلیل وجود ما روی زمینه..

چالش ما روی زمینه..

این جسم، این افکار منفی و این من ذهنی به این خاطر وجود دارن تا ما خودمون رو بشناسیم..

برای اینکه بتونیم خودمون رو بشناسیم باید در شرایط و محیطی مخالف حقیقتی که هستیم، قرار می گرفتیم..

یعنی برای شناخت ابدیت و نامحدود بودن باید در جسمی فانی و موقت و محدود قرار می گرفتیم..

یعنی برای درک و شناخت یگانگی و وحدت نیاز بود که در شرایط جدا و در جسم های جداگانه قرار می گرفتیم تا بتونیم عشق و یگانگی رو پیدا کنیم..

یعنی برای درک خالق بودن مون، باید در شرایطی قرار می گرفتیم که زمان و مکان وجود می داشت و یه فاصله ای بین چیزی که میخوایم و دریافتش قرار می گرفت که نتونیم بلافاصله نتیجه خلق کردن مون با افکارمون رو ببینیم..

 

برای اینکه بتونیم از این افکار منفی رها بشیم، باید از قوانین انرژی کمک بگیریم..

انرژی نه بوجود میاد و نه از بین میره، فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه..

باید از این قانون یاد بگیریم که این انرژی های منفی ای که با افکارمون و با بد خلق کردن مون تولید کردیم، به سمت ما بارها و بارها بر خواهند گشت تا زمانی که اونها رو پاکسازی کنیم..

به این میگن کارما..

یعنی برگشت انرژیهای که خلق می کنیم به سمت خودمون..

تا بازتاب چیزی که خلق کردیم رو بگیریم..

تا یه خالق آگاه بشیم..

تا به صفات خالق اصلی و منبع یکی بشیم..

دلیل بودن ما هم روی زمین همینه..

تا زمانی که این انرژی های منفی رو پاکسازی شون کنیم..

کاری که ما باید انجام بدیم، پاکسازی انرژی های قدیم و ایجاد نکردن کارمای جدیده..

 

حالا برای اینکه زمانی که این افکار منفی دوباره میان، باید چه کار کنیم تا بهشون قدرت ندیم و برعکس با آگاه بودن پاکسازی شون کنیم..

تا به این شکل به هدف اصلی خودمون در زمین هم برسیم، که درک خالق بودن و شناخت خودمون و پاکسازی انرژی های منفی ای که از قبل تولید کردیم هست..

 

با آگاه بودن و شناخت رویکردهای ایگو و من ذهنی و آگاه بودن و شناخت صفات خداوندی مون، خالق بودن مون..

ترکیب این دو تا در کنار هم میتونه ما رو به خوشبختی برسونه..

به این شکل که وقتی افکار منفی میان، ما با آگاهی از نادرست بودن اون فکر و آگاهی از حقیقت، به اون فکر نمی چسبیم و به اون انرژی قدرت نمیدیم..

و هر بار ضعیف تر میشه تا اینکه بیشتر انرژی های ما پاکسازی میشه..

این کار باعث میشه هم کار معنوی اصلی مون رو انجام بدیم و هم به خلق زندگی خوبی در همین دنیا می رسیم..

 

باید ببینیم با چه آگاهی می تونیم، از افکار ترس آلود رها بشیم..

با چه آگاهی می تونیم از افکار خشم آلود رها بشیم..

با چه آگاهی می تونیم افکار نگران کننده رها بشیم..

 

برای رهایی از این افکار منفی و از این من ذهنی، نیاز به آگاهی و تمرین و مداومت و صبر داریم..

یعنی باید این آگاهی ها رو تمرین کنیم..

باید صبر داشته باشیم تا درکشون کنیم..

باید به خودمون زمان بدیم..

 

با رهایی از هر کدوم از این رویکردهای ذهنی، مثل این میمونه که وزنه ها رو یکی یکی از پاهامون باز می کنیم و می تونیم پرواز کنیم..

حسادت یک وزنه است، خشم و عصبانیت یک وزنه است، ترس ها یک وزنه هستند و..

همه ی این وزنه ها باعث سنگین شدن ما و پایین اومدن فرکانس ارتعاشی ما و انرژی ما میشن که این خودش باعث احساسات منفی و گیر کردن در چرخه ی کارما میشه..

ما خودمون رو در یک چرخه ی تکراری بیماری و مشکلات جسمی، مشکلات مالی، مشکلات کاری و روابطی خواهیم دید..

هر کدوم از این خصوصیات ایگویی که بهشون می چسبیم، یه مانع به خودمون اضافه میکنیم که مانع جلو رفتن و پیشرفت ما میشن..

 

افکار منفی باعث تولید احساسات منفی میشن و این احساسات منفی باعث تولید افکار منفی بیشتری میشه..

و یه چرخه ی قدرتمندی شکل میگیره که افکار و احساسات منفی همدیگه رو تقویت میکنن..

ما برای اینکه جلوی این چرخه رو بگیریم، باید توجه و تمرکزمون رو از سمت افکارمون به سمت احساسات مون ببریم..

تا به این شکل حداقل با فکر نکردن بیشتر به این افکار منفی، باعث قدرت شون نشیم..

این یکی از بزرگترین راههای جلوگیری از تشدید افکار منفی و در عین حال باعث هر بار ضعیف تر شدن اون میشن..

در همون حین که روی احساس مون تمرکز داریم، آگاهی هایی که در مورد اون رویکرد ایگو کار کردیم رو درون خودمون مرور میکنیم..

و آرام به همین شکل چند دقیقه ای هستیم تا این افکار منفی برن و این احساسات منفی بخوابن..

مثلا اگه افکار منفی ترس اومد به سراغ مون، که این رو از احساس ترس در بدن مون متوجه میشیم، همون موقع به جای فکر کردن به این افکار منفی، توجه مون رو به سمت این احساس ترس ببریم و چشمامون رو ببندیم و اون حس رو حسش کنیم و آگاهی های مربوط به این رها شدن از ترس ها رو در درون مرور می کنیم، تا رها بشیم..

 

تمام احساسات منفی نشانه ی اشتباه بودن افکار ما، اشتباه بودن دیدگاه ما هستن..

احساس منفی معنی اش اینه که داری اشتباه فکر می کنی..

احساس منفی یعنی این فکری که الان توی سرته، حقیقت نداره..

و ما برای اینکه به این افکار منفی نچسبیم و بدونیم اشتباهن و دروغن، نیاز به دونستن آگاهی درست هستیم تا با این آگاهی، دیگه با این افکار منفی همراه نشیم و به این شکل به این انرژی قدرت ندیم و برعکس پاکسازی شون کنیم..

 

ما برای اینکه بتونیم این افکار منفی رو رها کنیم، برای اینکه برده ی این من ذهنی و دروغ هاش نباشیم، نیاز به آگاهی داریم، نیاز به دونستن درستش داریم..

و در این سایت یکی یکی رویکردهای ایگو رو توضیح میدیم و در مقابلش آگاهی درست رو با هم بررسی میکنیم تا بتونیم این افکار منفی رو رها کنیم..

به این ترتیب ما از این زندان من ذهنی رها میشیم، از این افکار منفی و احساسات منفی رها میشیم و به آزادی روح می رسیم..

 

باید پاکسازی این افکار منفی رو یه هدف معنوی ببینیم..

ما برای همین اینجاییم..

برای آزمایش انرژی تاریک و نور در این سیاره..

منظور خداوند از امتحان کردن هم همینه..

همین افکار منفی و صدای منفی و من ذهنی چالش ما روی زمینه..

ما پاکسازی افکار منفی، نه تنها خودمون پاک میشیم و میتونیم برگردیم خونه، بلکه با دست پر هم بر میگردیم..

بلکه خودمون تو این دنیا هم خوب زندگی میکنیم..

در آرامش هستیم..

نه اینکه تو ترسها و نگرانی ها و مشکلات جسمی دست و پنجه نرم کنیم، بعدشم بگیم این چه دنیایی بود..

همیشه یادت باشه، اگه کمتر از نیم درصد از ما در این جسم بیدار بشیم یا در جستجو و در مسیر این بیداری باشیم، کل آگاهی این سیاره تغییر میکنه..

این سیاره یه سیاره دیگه میشه، سیاره ای با سطح آگاهی بالاتر..

بدون جنگ، بدون فقر، بدون مریضی..

نیازی نیست بخوایم کس دیگه ای رو تغییر بدیم..

فقط نیازه که هر کسی بگه فقط من و این مسئولیت رو قبول کنه و روی شناخت این من ذهنی اش قدم برداره و هر روز با آگاه تر شدنش و درگیر این خشم و عصبانیت و نفرت و.. ایگو نشدن، به شد آگاهی کمک کنیم..

نیازه که کمتر از نیم درصد در این مسیر باشن..

مثل یه کلاسی که معلم بگه اگه سه نفر از این بیست نفر کل کلاس، درسهاشون رو خوب بخونن، کل این کلاس به یه کلاس بالاتر میره..

دیگه تو شروع نمیکنی به بقیه آموزش بدی و بقیه رو عوض کنی..

تو می چسبی فقط به خودت..

میگی اگه من درسم رو خوب بشم، بقیه ام میان بالا..

 

پس این پاکسازی افکار منفی و این رهایی از افکار منفی رو یه هدف معنوی ببینیم..

دیدگاهتان را بنویسید